هر آنچه بايد درباره اهل سنت بدانيد
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۲۱۸۷۲
خبرگزاري آريا -
مسلمانان اهل سنت، قرآن را کتابي محفوظ ميدانند
اهل سنت؛ مذاهب و فرقه هاي آن
اصطلاح «اهل سنّت» از دو واژه «اهل» و «سنت» ترکيب يافته است.«اهل» در لغت به معناي گروهي است که در امري از امور با هم شريک باشند مانند: «اهل بيت» که در پيوندخانوادگي، و «اهل اسلام» که در عقيده قلبي، شريک يکديگرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اهل سنت و جماعت
اهل سنت وَ جَماعَت، گروه(يا فرقه) عمده و اکثريتِ جمعيتيِ مسلمانان که با نام «سني» و «اهل تسنن» نيز شناخته ميشوند. اهل سنت شامل فرقههايي است که به وجود نص بر امام و خليفه رسول خدا معتقد نيستند و تعيين خليفه و امام را برعهده مسلمانان و به انتخاب آنان ميدانند. جز ايران و عراق و آذربايجان و بحرين و لبنان، در ديگر کشورهاي اسلامي اکثريت با اهل سنت است.
مذاهب اهل سنت
اهل سنت از نظر کلامي و فقهي به فرقهها و مذاهب گوناگوني تقسيم ميشوند.
مذاهب اهل سنت از نظر فقهي عبارتنداز: احناف، پيروان ابو حنيفه؛ مالکيه، پيروان مالک بن انس؛ شافعيه، پيروان محمد بن ادريس شافعي؛ حنابله، پيروان احمد بن حنبل.
فرقه هاي اهل سنت
از نظر اعتقادي نيز اهل سنت به اين فرقهها تقسيم ميشوند:
اشاعره، پيروان ابوالحسن اشعري؛ اهل حديث، پيروان احمد بن حنبل (سلفيه بخشي از آنها است) ؛معتزله، پيروان واصل بن عطا؛ ماتريديه، پيروان ابومنصور ماتريدي سمرقندي.
تاريخ پيدايش اصطلاح اهل سنت
تاريخ پيدايش اصطلاح «اهل سنت» چندان روشن نيست. از حديثي که غزالي در «فضائح الباطنية» نقل مي کند، به دست مي آيد که براي نخستين بار اصطلاح اهل سنت را پيامبر اسلام به کار برده است. مضمون حديث اين است که ملت يهود هفتاد و يک گروه، و ملت نصاري هفتاد و دو گروه شدند، و امت من، هفتاد و سه گروه مي شوند، يکي از آنها اهل نجات، و ديگران اهل آتشند، سؤال شد، آن گروه ناجي کيست؟! فرمود:« اهل السنة والجماعة»،باز پرسيده شده، سنت و جماعت چيست؟ فرمود: آنچه من و اصحاب من بر آن هستند.
غزالي مأخذ حديث را ذکر نکرده، و اين روايت به همين نحوي که او ياد کرده در مصادر معتبر حديثي موجود نيست، آري واژه «جماعت» زياد وارد شده ولي جمله «اهل السنة والجماعة» در کنار هم وارد نشده است. افتراق امت اسلامي در کتب روايي هست، ولي در مقام بيان ناجي، جمله «اهل السنة والجماعة» در آنها نيست، فقط دو محدث، لفظ ياد شده را در تفسير آيه (يومَ تَبْيضُّ وُجوهٌ وتَسْوَدّ وُجُوه)؛ در آن روزي که چهره هايي سپيد و چهره هايي سياه گردد. از پيامبر و ابن عباس نقل کرده اند، سيوطي مي گويد: پيامبر آيه را تلاوت کرد آن گاه فرمود: اهل سنت و جماعت رو سفيد و بدعت گذاران روسياه وارد محشر مي شوند.
ابن کثير از ابن عباس نقل مي کند سيماي اهل سنت و جماعت سفيد، و سيماي بدعت گذاران و هوي پرستان سياه مي شود.
اصطلاح اهل سنت بدون جماعت
اصطلاح «اهل سنت» از دو واژه «اهل» و «سنت» ترکيب يافته است
تا آنجا که به دست آمده اصطلاح اهل سنت بدون کلمه جماعت، در اوايل قرن دوم، رواج پيدا کرده و عمر بن عبدالعزيز در رسالهاي که در ردّ قدريه نوشته، اصطلاح اهل سنت بدون جماعت را به کار برده است، وي در خطاب خود به قدريه (طرفداران حريت انسان در گفتار و رفتار) مينويسد: وقد علمتُم انّ أهلَ السنة کانُوا يقولون: الاعتصامُ بالسنةِ نجاةُ وسيقبَض العلمُ قبضاً سَريعاً: ميدانيد اهل سنت گفتند تمسک به سنت راه نجات است و علم و دانش به زودي جمع ميشود.
شمول اهل سنت اصطلاح اهل سنت و جماعت، با قيد سنت، مذاهب بدعتگذار و با قيد جماعت، مذاهب اهل خروج را از جرگه اکثريت خارج کرده است؛ اما بايد توجه داشت که مقصود از سنت و بدعت در اينجا، سنت و بدعت برپايهٔ تعريفي است که اکثريت از اين دو اصطلاح داشتهاند. در طول تاريخ اسلام، نميتوان گروهي از مسلمانان را نام برد که نسبت انحراف از سنت و گرايش به بدعت را برخود پسنديده باشند.
عدم شمول شيعه و اباضيه
در حال حاضر، تنها گروههايي از مسلمانان که از شمول تعبير اهل سنت و جماعت خارج هستند، گروههاي شيعه و اباضيهاند، اما در نگاه تاريخي، بايد يادآور شد که برخي از شعب کلامي مسلمانان، همچون معتزله و مرجئه نيز از سوي اکثريت در شمار اهل سنت و جماعت شمرده نميشدهاند.
تمايز اهل سنت بر اساس مشروعيت خلافت
در صورتي که تبيين مرزهاي تاريخي ميان اهل سنت و جماعت با گروههاي ديگر موردنظر باشد، نکات بسياري بايد مورد توجه قرار گيرد، اما مرزبندي ميان اهل سنت و جماعت و گروههاي ديگر در عصر حاضر، عملاً بر مبناي ديدگاه مذاهب نسبت به خلفاي نخستين صورت ميپذيرد. بدين توضيح که اهل سنت و جماعت، با وجود گوناگوني طيفهاي آن، بر مشروعيت خلافت 4 خليفۀ نخستين اتفاق نظر دارند، در حالي که شيعيان -به طور خاص اماميه و اسماعيليه- حضرت علي(ع) را جانشين بلافصل پيامبر(ص) ميشمارند و اباضيه نسبت به خلافت عثمان و حضرت علي(ع)، انتقاداتي را وارد ميدانند.
شعبه زيديه از شيعه با وجود اينکه بيش از ديگر گروههاي شيعه به اهل سنت و جماعت نزديک گشتهاند، ولي هنوز برخي ديدگاههاي مبنايي ايشان در باب امامت، اين فرقه را نيز از اهل سنت و جماعت متمايز نگاه داشته است.
مذاهب کلامي اهل سنت
مذهب اهل سنت به دو مکتب اصولي اعتقادي (کلامي) و علوم فقهي تقسيم ميگردد
از نظر اصول اعتقادي، اهل سنت و جماعت در اشکال کنوني آن، در طيفي ميان اشعريه تا سلفيه پراکندهاند و اين تمايز از آن رو پديد آمده است که گروهي از عالمان در برخورد با مباحث اعتقادي راهي کلامي و استدلالي را ميجستهاند، در حالي که گروهي ديگر، دست يافتن به عقيدهاي نجاتبخش را در گرو پذيرش نصوص و پيروي شيوه سلف (صحابه و تابعين) در پرهيز از مباحث کلامي و تسليم نسبت به نصوص شرعي دانستهاند. گونهاي خاص از گرايشهاي اعتقادي اهل سنت و جماعت که در گسترهاي از تاريخ در مشرق اسلامي از حياتي ممتد برخوردار بوده، مکتب حنفيان اهل سنت و جماعت و شکل کلامي شدهٔ آن، يعني مذهب ماتريديه است.
ماتريديه
ماتريديه از مذاهب کلامي اهل سنت مي باشد
ماتريديه يکي از فرقه هاي اهل سنت مي باشد. پيروان ابومنصور ماتريدي که در فقه از پيروان ابوحنيفهاند در آراء کلامي نيز از ابوحنيفه تأثير گرفتهاند. ماتريديه تلاشي براي جمع ميان معتزله و اهل حديث بود و در استدلالهاي کلامي به عقل بها ميدهد و از نقل نيز بهره ميبرد.
ديدگاه وي در الاهيات، تنزيهي است. برخي ميان ماتريديه و اشاعره تفاوت مهمي نميبينند. اما بيشتر محققان آراء و روش کلامي ماتريديه را از اشاعره جدا ميکنند. ابوزهره ميگويد: «در روش ماتريدي عقل سلطه عظيمي دارد. اما اشاعره به روش نقلي پايبندند و آن را با عقل تأييد ميکنند. اشاعره در خط ميان اهل حديث و اعتزال قرار گرفتهاند و ماتريديه ميان اشاعره و اعتزال.»
اشعري
اشعري از مذاهب ديگر اهل سنت است. عدّهاي از اهل سنت هستند که امامت را قبول نداشته و سعي ميکنند بين ظاهرگرايي اهل حديث و عقلگرايي معتزله جمع کنند ولي بيشتر به ظاهرگرايان تمايل داشته، صفات خداوند را غير از ذات دانسته و کلام الله را قديم ميدانند.
اهل حديث
اهل سنت در مسايل فقهي، ابتدا از قرآن و سپس از احاديث حضرت محمد (ص) استفاده مي کنند
اهل حديث از ديگر مذاهب اهل سنت مي باشند. اهل حديث احکام فقهي و اعتقادات را با اتکا بر نص احاديث اتخاد مي کنند. از کلام، منطق، قياس، رأي و به طور عام از عقلگرايي گريزانند. فقهاي حجاز مانند مالک بن انس، شافعي و فقهاي بلاد ديگر مثل سفيان ثوري، احمد بن حنبل، بخاري و.. هر يک به وجهي از اصحاب حديث محسوب ميشوند. معمولاً کمتر به مباحث کلامي وارد شدهاند. احمد بن حنبل در زمينه اعتقادات نيز به طرح اصولي پرداخته است.
معتزلي
معتزله از جريانهاي اصلي کلامي در ميان اهل سنت است. ايشان بر خلاف اهل حديث که انبوه حديثهاي اصيل و جعلي پيامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهايي براي پيروي از اسلام راستين کافي ميدانستند. گاهي نظرات فلاسفه را با دين مخلوط ميساختند. در ميان اهل سنت بعدها اشاعره برخاستند و جانشين اهل حديث شدند. اشاعره را ميتوان جمع ميان معتزله و اهل حديث دانست ولي آنها نيز عقايد معتزله را مردود ميدانستند.
تأکيد معتزله بر روي عقل آنچنان جدي بود که بر خلاف بسياري از فقها که حديث را مطلق ميدانستند آنان اعتقاد داشتند که در تعارض حديث با عقل، عقل مقدم است. نيز بر خلاف نظر بسياري از علما، اعمال و احاديث صحابه را مطلق و لازمالاجرا نميدانستند؛ اما اساسيترين و در عين حال بحث انگيزترين موضع گيري معتزله در بحث پيچيده مخلوق يا غير مخلوق بودن قرآن پيشآمد.
وهابيت
محمدبن عبدالوهاب بنيانگذار ديدگاه وهابيت
از ديگز مذاهب کلامي اهل سنت مي باشند وهابيها طرفداران محمد بن عبدالوهاب هستند که در اواخر قرن دوازده هجري به ترويج افکار ابن تيميه پرداختند. اصول عقايد وهابيت را ميتوان در موارد ذيل خلاصه کرد:
اعتقاد به وسايط ميان خلق و خدا با توحيد در الوهيت منافات دارد.
مشرکان عصر رسالت در مسئله ربوبيت مشرک نبودند. با اينکه انگيزه بت پرستان، تقرب به خداوند و طلب شفاعت از معبودان خويش در پيشگاه خداوند بود، قرآن کريم عمل آنان را شرک دانسته است.
هرگونه عمل که مشابه اعمال مشرکان عصر رسالت باشد مثل استغاثه و استعانت از غير خدا، نذر و قرباني براي خدا، و طلب شفاعت از غير خدا شرک است.
شيعيان کافرند.
شرک مسلمانان از شرک مشرکان عصر رسالت عظيمتر است.
مذاهب فقهي اهل سنت
از ميان مذاهب گوناگون اهل سنت، چهار مذهب حنفي، مالکي، شافعي و حنبلي در طول تاريخ بيش از همه اهميت يافته و در حال حاضر نيز اکثريت قريب به اتفاق اهل سنت و جماعت پيرو همين مذاهب چهارگانهاند.
مذهب حنفى:
مذهبي حنفي از مذاهب فقهي اهل سنت مي باشد. گروندگان به اين مذهب، از پيروان ابو حنيفه، نعمان بن ثابت (80 - 150) هستند.
شاخص فقه حنفى رأى و اجتهاد است. ابوحنيفه از اهل حديث دورى مى کرد. و قياس و استحسان را در آراى خويش پذيرفت. مذهب فقهى او مبتنى بر هفت اصل است: قرآن، سنت، اقوال صحابه، قياس، استحسان، اجماع و عرف به پيروان ابوحنيفه «اصحاب رأى» اطلاق مى شود در برابر ديگر فرقه ها که آنان را «اهل حديث» مى گويند.
مذهب مالکى:
گروندگان به اين مذهب اهل سنت، از پيروان مالک بن انس (90 - 179) هستند. مالک فقه خويش را بر اساس روايات نبوى بنا نهاد و به اقوال صحابه توجه داشت، و به قياس و مصالح مرسله متوسل مى شد.
مذهب شافعى
گروندگان به اين مذهب اهل سنت، از پيروان عبداللَّه بن ادريس شافعى (150 - 204) هستند. وى در فقه نظر خود را با روايات در هم آميخت و مذهبى تلفيقى از بين دو مذهب حنفى و مالکى به وجود آورد. او فقه خود را بر چهار اصل: قرآن، سنت نبوى، اجماع و قياس قرار داد.
مذهب حنبلى
پيروان اين مذدهب از اهل سنت، از پيروان احمد بن حنبل (164 - 241) هستند. احمد از به کارگيرى رأى در فقه احتراز نمود. او تنها به قرآن و حديث نبوى استدلال مى کرد. فقه حنبلى بر قرآن، سنت، فتاواى صحابه، قول صحابه اگر موافق با قران و سنت باشد. و همه روايات مرسل و ضعيف استوار شده است.
گردآوري:بخش مذهبي بيتوته
منابع:
wikifeqh.ir
pasokhgoo.ir
wikishia.net
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۲۱۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حدیث روز | نتیجه نافرمانی پدر و مادر
روایت زیر از کتاب «بحارالأنوار» منتشر میشود.
امام هادی علیه السلام:
اَلعُقُوقُ یُعَقِّبُ القِلَّةَ ویُؤَدّی إِلَی الذِّلَّةِ
نافرمانی پدر و مادر کمبود را به دنبال دارد و به خـواری می کشـد.
بحارالأنوار، ج ۷۴ ، ص ۸۴